درزبان فارسی نیز مانند بسیاری دیگر از زبانها، واژهنامههای کوچک و بزرگی وجود دارند که میتوان آنها را مرجع داوری در بازی اسکربل قرار داد. معروفترین این واژهنامهها عبارتاند از: دهخدا، معین و عمید. اما استفاده از این لغتنامهها به عنوان واژه نامه فارسی اسکربل تنها تا حدی مشکل را برطرف میکند؛ در واقع مشکلاتی...
اسکربلمعرفی واژه نامه فارسی اسکربل (تدوین تیم تخصصی بازیکوش)
درزبان فارسی نیز مانند بسیاری دیگر از زبانها، واژهنامههای کوچک و بزرگی وجود دارند که میتوان آنها را مرجع داوری در بازی اسکربل قرار داد. معروفترین این واژهنامهها عبارتاند از: دهخدا، معین و عمید. اما استفاده از این لغتنامهها به عنوان واژه نامه فارسی اسکربل تنها تا حدی مشکل را برطرف میکند؛ در واقع مشکلاتی که استفاده از این واژهنامهها برای بازیکنان اسکربل فارسی ایجاد میکند. حتی بیشتر از مشکلاتی است که دیکشنریهای رسمی زبان انگلیسی برای انگلیسی زبانان داشته اند.
عمده دلایل این مشکلات عبارت اند از:
بهروز نشدن واژهنامههای فارسی
درحالیکه دیکشنری های معروف زبان انگلیسی به طور مرتب بازنگری و بهروز میشوند، برای واژهنامه های فارسی چنین اتفاقی نمیافتد. در نتیجه انبوهی از واژگان که هرسال بهتدریج وارد زبان فارسی میشوند و کاربرد عام مییابند، در این واژهنامهها همچنان غایب هستند؛ مانند پیامک، سامانه؛ ترابری، آرامستان و ژل؛
دربر داشتن انبوهی واژگان منسوخ و مهجور
به روز نشدن واژهنامههای فارسی مشکل دیگری را هم در پی دارد و آمن این است که بسیاری از واژگانی که در این واژهنامهها یافت میشوند،امروزه منسوخ و غیررایج تلقی میشوند. این مشکبه طور خاص در واژهنامه دهخدا بسیار پررنگ است؛ چنان که میتوان هر ترکیب عجیب و غریبی از حروف را بالاخره در واؤهنامه دهخدا یافت، مثل سریجه، تروند، بلونک،تابین، ادب خانه، دستاق، دفیله، غیژیدن، ثم، ظی، زوذ؛
صرف واژگان
مشکل دیگری که برخی زبانهای خاص مثل فارسی و عربی دارند این است که تقریبا همه اسمها و فعل ها با پذیرفتن پسوندها و پیشوندهای خاصی و مبتنی بر قواعد مشخصی صرف میشوند و اشکال جدیدی مییابند که در هیچ واژهنامهای یافت نمیشود و تنها بر اساس شّم زبانیِ اهالی همان زبان میتوان دریافت که کدام اَشکال مقبول هستند و کدام خیر.
برای مثال، درحالیکه مصدر« ریختن» در همه واژهنامههای فارسی یافت میشود، شکلهای صرفی آن، مثل «میریزم»، در هیچ واژهنامهای یافت نمیشود و تنها با دانش زبانی خود فرد قابل تشخیص است (در زبان انگلیسی، افعال صرف نمیشوند و نهایتا s یا es یا ed میگیرند و موارد معدودی هم که در زمان های مختلف تغییر شکل میدهند، همه حالات صرفیشان به وضوح در دیکشنری ذکر میشوند؛ مثل gone، went، go؛ از این لحاظ زبان فارسی مثل زبان عربی است. در قاموسهای عربی هم تنها به ذکر ریشه فعلها یا حالت ساده آنها اکتفا میشود و تشخیص حالات مختلف صرفی آنها به دانش زبانی فرد واگذار میشود).
درباره اسمها هم مشکل مشابهی وجود دارد؛ برای مثال درحالیکه پسوندِ «ها» با همه اسمها ترکیب میشوند و حالت جمع میسازد، پسوندِ«ان» به برخی کلمات اضافه میشود (مثل درختها و درختان) و به برخی دیگر خیر( مثل برگها، برگان). اما این موضوع در واژهنامهها گفته نمیشود. در انگلیسی همه اسمها با s یا es جمع میشوند و حالات جمع استثنایی بهوضوح در دیکشنریها مشخص میشوند(مثل mice، wives، phenomena ). در عربی هم مثل فارسی علامتهای جمع مختلفی وجود دارد که معمولا در قاموسهای عربی به آنها اشارهای نمیشود و تشخیص آنها به دانش زبانی افراد واگذار میشود.
با چنین اوصافی، حتی اگر لغتنامههای فارسی هر سال هم به روز میشدند، بازهم نمیتوانستند به عنوان واژه نامه فارسی اسکربل مورد استفاده قرار گیرند.
واژگان ترکیبی
مشکل دیگری که به طور خاص در برخی زبانها مثل فارسی و آلمانی به وفور دیده میشود، به هم پیوستن واژگان و تشکیل دادن واژگان مستقل جدید است. برای نمونه میتوان به کلماتی مثل «شیشهپاککن»، «خودروساز» و «اخلاقپژوهی» اشاره کرد. اینگونه کلمات نیز بهندرت در واژهنامهها آورده میشوند؛ مخصوصا با توجه به اینکه هر روز که میگذرد واژگان جدیدی به این دسته اضافه میشود (در زبان انگلیسی معمولا این کلمات جدا از هم یا با افزودن یک خط تیره بین آنها ساخته میشوند که طبق قوانین اسکربل پذیرفتنی نیستند؛ مثل glass cleaner و car maker و Ethics research. اما در زبان آلمانی هم مثل زبان فارسی این کلمات مستقیما به یکدیگر میچسبند و کلمات طولانیتری میسازند که علیالقاعده در اسکربل پذیرفتنی هستند؛ مثل Glasreiniger و Autohersteller و Ethikforschung)؛
نامهای خاص
در زبان انگلیسی (مثل اکثر زبانهای دیگر اروپایی) اسامی خاص به صورت کپتال نوشته میشوند ( یعنی حرف اولشان بزرگ نوشته میشود) و طبق قوانین اسکربل این قبیل کلمات پذیرفته نیستند.
اما در بسیاری از زبانهای غیراروپایی همچون فارسی، عبری، هندی و چینی، راهی برای متمایز کردن این قبیل اسمها از این طریق وجود ندارد. البته بعضی واژهنامههای فارسی مثل دهخدا، علائم خاصی برای مشخص کردن اسامی خاص به کار میبرند؛ اما تقریبا همه این کلمات معانی مستقلی هم دارند که موجب میشود استفاده از آنها در اسکربل مجاز باشد (مثل «سپهر» و «باران»). به همین دلیل اصل ممنوعیت استفاده از اسامی خاص در اسکربل فارسی نامتناسب به نظر میرسد و به نظر میرسد تنها باید اسامی خارجی را که در میان ایرانیان مرسوم نیست، از فهرست کلمات مجاز کنار گذاشت؛ مثلاً توماس و گابریل (بدون این استثنا، تقریبا با هر ترکیبی از حروف فارسی بالاخره میتوان به کلمهای رسید که در یکی از زبانهای خارجی نام شخص باشد). اما مشکل استفاده از واژهنامههای فارسی همچنان پابرجاست؛ چون این واژهنامهها یا از اساس فاقد اسمهای خاص هستند، مثل فرهنگ معین، یا شامل اسامی خارجی هم هستند، مانند دهخدا.
راهحل چیست؟
آیا میتوان راهی برای رسیدن به فهرستی جامع از مجموعه واژگان زبان فارسی، شامل همه واژگان نوظهور و حالات صرفی آنها و بدون واژگان منسوخ و مهجور یافت؟ پاسخ آن است که چنین کاری در حالت آرمانیاش ممکن نیست؛ چون زبان ماهیتی سیال و پویا دارد و هیچگاه به وضعیتی از ثبات و پایداری نمیرسد که بتوان یک تصویر ثابت از آن را برای همیشه ثبت کرد. اما اگر حالت آرمانی آن ممکن نیست، دستکم میتوان تلاش کرد که به فهرستی از مهمترین یا کاربردی ترین واژگان زبان فارسی برای واژه نامه فارسی اسکربل دست یافت.
برای این کار میتوان سراغ مجموعه متون معتبر زبان فارسی رفت و کلماتی را که بیشترین کاربرد در این متون دارند فهرست کرد؛ هرچند در هر حال، چنین فهرستی هم نیازمند ویرایشهای فرائتن است؛ چون بسیاری از واژگان در متون مختلف به اشکال متفاوتی نوشته میشوند، گاهی به دلایل فنی یا علمی کلماتی آگاهانه یا ناآگاهانه غلط نوشته میشوند، و حتی در این منون هم شمار فراوانی از واژگان غیرمجاز از نظر قوانین اسکربل دیده میشوند که باید پالایش شوند (مانند کلمات محاورهای و نامها و اصطلاحات خارجی). این ویرایش بر روی مجموعه واژگان متون فارسی کاری سخت و زمانبر است؛ به ویژه اگر قرار باشد که کلمات بر اساس نوع یا کاربردشان اصطلاحا «تگگذاری» یا نشانه گذازی شوند.
واژهنامه فارسی اسکربل
با این حال، ما در تلاش تا با پالایش چند پیکره بزرگ از واژگان زبان فارسی که بر اساس متون رسمی این زبان تهیه شدهاند و در آنها پرکاربردترین واژگان فارسی بر اساس میزان تکرارشان از بالا به پایین مرتب شده، به فهرستی نسبتاً بزرگ از واژگان قابل قبول در بازی اسکربل برسیم. برخی از این پیکرهها بیشتر از یک میلیون واژه منحصربهفرد را در خود گردآوردهاند که همین حجم بزرگ، کار کردن روی آنها را بسیار دشوار و زمانبر میکند؛ اما میتوان امیدوار بود که با استمرار در ویرایش و پالایش این پیکرههای بزرگ، بتوان در نهایت به فهرستی چندصدهزارواژهای دست یافت که با ضریب خطای کمتر از ده درصد به کار بازیکنان اسکربل بیاید.
طبیعتا در این روش، ملاک پذیرش کلمات، میزان فرائانی آنها در متون فارسی است و بنابراین واژگان غریب و مهجور جایی در این فهرست ندارند. و برعکس، کلمات نوظهور که در همین سالهای اخیر در زبان فارسی رایج شدهاند، هرچند اصلی غیرفارسی داشته باشند، به عنوان بخشی از گنجینه غنیِ زبان فارسی مورد قبول قرار میگیرند. همچنین ازآنجاکه کلمات این فهرست مستقیماً از کاربردهای زبان اخذ میشوند، ترکیبیای هستند که هیچگاه در واژهنامهها یافت نمیشوند.
فهرست کنونی در نسخه اول نرمافزار اسکربل شامل حدود پنج هزار واژه استاندارد فارسی با لحاظ کردن موارد بالاست. هرچند این عدد در مقایسه با کل کلمات فارسی عدد کوچکی است، اما در عمل همین تعداد کلمات، به دلیل بسامد بسیار بالایشان، تشکیلدهنده بیش از ۹۰درصد از حجم متون فارسیاند و کلمات باقیمانده، با اینکه تعدادشان چندبرابر این کلمات است، تنها کمتر از ده درصد حجم حجم متون فارسی را شکل میدهند. با این حال همچنان در تلاش خواهیم بود تا در بهروزرسانیهای منظم آتی، مرتباً بزرگای فهرست را افزایش دهیم تا به فهرست هرچه جامعتر از مجموعه واژگان پذیرفتنی در اسکربل فارسی دست یابیم.
با کلیک روی اینجا مطلب واژه نامه فارسی اسکربل را در صفحه اینستاگرام ما نیز ببینید.
مطالب مرتبط: