اگه دنبال یک بازی دورهمی و جذاب هستید که هم افراد رو بیشتر با جزئیات شخصیت همدیگه آشنا کنه و هم مجالی برای خنده و سورپرایز و لاف و شوخی باز کنه، حتما این بازی رو امتحان کنید.
اگر دنبال یک بازی دورهمی و جذاب هستید که هم افراد را بیشتر با جزئیات شخصیت همدیگر آشنا کند و هم مجالی برای خنده و سورپرایز و لاف و شوخی باز کند، حتما بازی حقایق و آرزوها را امتحان کنید. مخصوصا اگر در جمعی هستید که یک نفر تازه وارد است و میخواهید با همدیگر آشنا شوید.
ملزومات
- کاغذ و خودکار
دستورالعمل
بازی به این صورت است که افراد (که بهتر است بیش از چهار نفر باشند)، هر کدام یک کاغذ کوچک میگیرند و روی آن، دو حقیقت دربارۀ خود و یک آرزویشان را مینویسند. زیرش هم اسم خودشان را یادداشت میکنند. بعد کاغذها جمعآوری میشود و یک نفر که داور است، یکییکی آنها رو میخواند، بدون اینکه اسم اشخاص را بخواند.
هر کاغذی که خوانده میشود، افراد شروع به بحث میکنند که این کاغذ مربوط به کیست. طبیعتاً صاحب اصلی اون کاغذ هم خودش را لو نمیدهد و سعی میکند وانمود کند که انگار آن کاغذ مربوط به شخص دیگری است. منتها باید یادتان باشد که آن شخص حق ندارد برای گمراه کردن بقیه دروغ بگوید؛ ولی میتواند لاف بزند یا از ترفندهای دیگری مثل پیچاندن بحث یا شوخی استفاده کند.
داور مواظب است که صاحب اصلی کاغذ با دروغ گفتن بقیه را گمراه نکند. نهایتاً وقتی بحثها تمام میشود، دوباره هر کس یک کاغذ کوچک برمیدارد و بالا کاغذ اسم خودش و پایین هم اسم کسی را که حدس میزند صاحب آن حقایق و آرزو است مینویسد.
طبیعتاً خود صاحب کاغذ هم بالا اسم خودش را مینویسد و پایین هم مینویسد: «خودم!». بعد داور برگهها را جمع میکند و به افرادی که حدس درست زدهاند، یک امتیاز میدهد (بدون اینکه جواب درست را بخواند). واضح است که خود صاحب برگه اینجا امتیازی نمیگیرد.
دور بعد بازی با خواندن یکی دیگر از برگههای حقایق و آرزوها شروع میشود و بازی همین طور تا آخر ادامه پیدا میکند و نهایتاً کسی که بیشترین امتیاز مثبت رو گرفته باشد، برنده اعلام میشود. آن شخص احتمالا کسی است که نهتنها شناخت بهتری از افراد دیگر دارد، بلکه در گمراه کردن و خواندن ذهن افراد هم دست بالاتری دارد.
مثالی از حقایق و آرزوها
برگه اول:
– تا ۱۵سالگی از تاریکی میترسیدم!
– من هیچکس را در دنیا به اندازۀ خودم دوست ندارم!
– دوست دارم پولدارترین آدم روی زمین شوم ! (حمید)
وقتی همه شروع به بحث میکنند که چه کسی در بچگیاش از تاریکی میترسیده، حمید حق ندارد بگوید «من که هیچوقت از تاریکی نمیترسیدم». یا برای سوالات بعد نمیتواند بگوید: «من اصلا از خودم بدم میآید» یا «من از پول خوشم نمیآید»؛ ولی میتواند مثلا بگوید: «من که همه میدانند چقدر شجاعم!» یا «فرزاد یادش است، بچگیهایم از مار هم نمیترسیدم» و «من در پول درآوردن واقعاً تنبلم».
تقویت مهارتها
- شخصیتشناسی و خودشناسی
- مهارتهای اجتماعی
- ذهنخوانی
- تخیل و رؤیاپردازی
با کلیک روی اینجا بازی دورهمی حقایق و آرزوها و دیگر بازیها را در صفحه اینستاگرام بازیکوش ببینید.
مطالب مرتبط: