خیلی اوقات در بازیهای چندنفره حالتی پیش میآید که بازیکنان «الف» و «ب» در حال رقابت برای پیروزی هستند، ولی بازیکن «ج» هیچ شانسی برای برنده شدن ندارد. اگر بازی تعاملی باشد (یعنی بازیکنان رقیب بتوانند روی بازی همدیگر اثر بگذارند)، گاهی بازیکن «ج» در وضعی قرار میگیرد که میتواند تعیینکنندۀ برنده باشد. مثلاً میتواند...
مبانی نظریتاج بخشی (kingmaking)
خیلی اوقات در بازیهای چندنفره حالتی پیش میآید که بازیکنان «الف» و «ب» در حال رقابت برای پیروزی هستند، ولی بازیکن «ج» هیچ شانسی برای برنده شدن ندارد. اگر بازی تعاملی باشد (یعنی بازیکنان رقیب بتوانند روی بازی همدیگر اثر بگذارند)، گاهی بازیکن «ج» در وضعی قرار میگیرد که میتواند تعیینکنندۀ برنده باشد. مثلاً میتواند انتخاب کند که مهره الف را بزند یا مهره ب را؛ یا میتواند با بازی کردن یکی از کارتهایش، امتیازی را به یکی از دو رقیب خود بدهد یا جریمه ای برای یکی از آنها در نظر بگیرد. به این وضعیت، تاج بخشی (kingmaking) میگویند. به این معنا که بازیکن «ج»، تاج را به به یکی از دو رقیب همامتیاز اهدا کرده است.
تاج بخشی در دنیای واقع
موقعیتهای تاج بخشی (kingmaking) در دنیای واقعیت، مخصوصاً عالم سیاست نیز به وفور پیش میآیند. برای مثال وقتی چند کاندیدای ریاستجمهوری مشغول مبارزه انتخاباتی هستند و در روزهای آخر، کاندیدای ضعیفتر به نفع یکی از دو رقیب قوی کنار میکشد، در مقام تاجبخشی است. در انتخاباتهای فدراسیونها اساساً این کار رواج عمومی دارد و کمتر رأیگیریای هست که چنین تاج بخشیهایی در آن انجام نشود. در بین احزاب نیز این کار بسیار رواج دارد و معمولاً احزاب ضعیفتر با حزب قویتر ائتلاف میکنند
. در این نوع تاج بخشی عامدانه، شخص تاج بخش، برنده رقابت را مدیون خود میکند تا بعدا بتواند در تیم او حضور داشته باشد یا امتیاز خاصی برای خود و حزبش بگیرد.
اما تاجبخشی فقط به عالم سیاست اختصاص ندارد. در زندگی روزمره نیز موارد فراوانی از تاجبخشی برای هر یک از ما پیش میآید. فرض کنید من به فروشگاه دوست خود میروم و در آنجا شاهد مجادلهای میان دوست خود با مشتریاش هستم. در حالی که تصور مشتری این است که من نیز یک مشتری غریبه هستم، و من نیز مطمئن نیستم که حق با کدامیک از دو طرف است، احتمال فراوان وجود دارد که یا وارد مجادله نشوم و یا اگر وارد شدم، طرف دوست خود را بگیرم. در این صورت، کفه ترازو را به نفع دوست خود سنگین کردهام و به نوعی او را پیروز میدان کرده ام.
همچنین اگر من به عنوان شاهد یک مجادله میان استاد و دانشجو، پدر و فرزند یا میان دو مقام سیاسی، بدون اطلاع از واقعیت ماجرا و صرفاً از روی ترس یا حب و بغض، طرف یکی از طرفین را بگیرم و موضعش را تقویت کنم، تاجبخشی سیاسی کردهام. بهویژه اگر این تقویت موضع، منجر به تصمیم یا اتفاقی به نفع طرف پیروز شود.
تاج بخشی، ویژگی بازیهای سیاسی
تقریباً همه بازیهای سیاسی دارای ویژگی تاجبخشی (kingmaking) نیز هستند. یعنی همه بازیهایی که بیش از دو طرف دارند و بازیکنان در آن تعامل جدی دارند و بر روی بازی هم اثر میگذارند، در نقطهای از بازی درگیر تاجبخشی میشوند. گفتنی است که بازیهای سیاسی در مقابل بازیهای کمتر از سه نفر یا بازیهای بدون تعامل (مانند مسابقه دو) قرار دارند. البته اگر در بازیهای سیاسی، مکانیسم بازی یا مهارت بازیکنان در بازی به گونهای باشد که همه افراد تا آخرین لحظه، شانس پیروزی داشته باشند، موقعیت تاجبخشی به حداقل خواهد رسید.
تاج بخشی: ویژگی منفی یا مثبت؟
در طول بازی، معمولاً بازیکنی که بر ضد او تصمیمگیری میشود، و حتی سایر بازیکنان، تاج بخشی را ناعادلانه احساس میکنند.
این کار، ناگهان همه استراتژیها و مهارتها را بیاثر میکند و برنده را به میل بازندۀ بازی تعیین میکند.
با این حال اگر دلیل موجهی برای اقدام علیه قربانی وجود داشته باشد، وضعیت فرق میکند. در این صورت، قربانی مطمئن خواهد بود که نه بر اساس حبّ و بغض شخصی، بلکه بر اساس جبر حاکم بر قوانین بازی انتخاب شده است و این، احساسات منفی او را کاهش میدهد.
برای مثال در بازی هفت خبیث اگر از بازیکنی که از همه عقبتر است، دولو بازی کند، طبق قوانین باید یک قربانی را برای جریمه شدن انتخاب کند. در اینجا همه به او حق میدهند و حتی توقع دارند که نزدیکترین بازیکن به بُرد را برای جریمه برگزیند. در این صورت، نفر دوم بازی، کاندیدای بُرد خواهد بود و در واقع، تاجبخش، تاج را به او اهدا کرده است. برای همه مشخص است که این تصمیم ربطی به روابط خارج بازی ندارد. اتفاقاً اگر در چنین وضعیتی بازیکن ضعیف، بازیکنی غیر از نفر پیشرو را برای جریمه انتخاب کند، این شک و تردید پیش میآید که رفتار او برای انتقامگیری یا انگیزههای شخصی بوده است. این وضعیت تقریباً در همه بازیهایی که یک بازی از همه پیش میافتد، وجود دارد.
تاج بخشی به عنوان تبانی
یک نوع متفاوت تاجبخشی، در هفتههای پایانی لیگهای ورزشی اتفاق میافتد. جایی که تیمهای قعر جدولی یا تیمهای میانه جدول، که برد و باخت برایشان فرقی ندارد و امتیازاتشان با تیمهای قبل و بعد خود بسیار زیاد است، به یکی از دو تیم کورس جدول میخورند. در این حالت آنها در وضعیت تاجبخشی قرار دارند.
در این حالت، تیم با شُل گرفتن بازی میتواند تاج را به تیم مقابل خود ببخشد؛ ولی معمولاً فشار بیرونی تماشاگران یا ناظران و نیز مسئله شرافت ورزشی، مانع رفتارهای سیاسی میشود.
در واقع هم تماشاگران تیم خودی، هم تماشاگران تیم رقیبِ دوم، به شدت فشار میآورند و همه حرکات بازیکنان را زیر ذرهبین میگذارند که مبادا رفتار مشکوکی در بازی مشاهده شود. البته برخی استراتژیها قابل سرزنش نیست؛ مثلاً اینکه مربی تیم تصمیم بگیرد به دلیل استراحت دادن به بازیکنان اصلی خود یا فرصت دادن به بازیکنان جوان و نیمکتنشین، فقط با بازیکنان ذخیره بازی کند. اما مسئله این است که در این صورت، همه نگاهها متوجه سرمربی یا سرپرست تیم خواهد شد؛ در حالی که اگر بازی با بازیکنان اصلی صورت گیرد و مشکلی پیش بیاید، شک و تردید بیشتر پخش میشود و تک تک بازیکنان نیز در معرض شک قرار میگیرند.
راهحلهایی برای کاهش تاجبخشی
از آنجا که موقعیت تاج بخشی از جهاتی به ایجاد فضای ناخوشایند میان بازیکنان میانجامد، گاه بهتر است این وضعیت به حداقل برسد. طراحان و بازیکنان، برای کاهش موقعیتهای تاجبخشی یا تاجبخشی سیاسی میتوانند از این روشها استفاده کنند:
- تبدیل حذف منطقی به حذف قاطع: مثلاً در مسابقات ورزشی، استفاده از روش حذفی (مانند جام حذفی فوتبال).
- نگه داشتن شانس پیروزی برای همه بازیکنان تا لحظه آخر؛ مثلاً با امکاناتی که در مطلب حذف از بازی توضیح دادیم.
- کاهش تعامل: برای مثال در بازی منچ، اگر بازیکنان اجازه نداشته باشند همدیگر را بزنند، تاجبخشی به صفر میرسد. هرچند این به قیمت افزایش درصد شانس و کم شدن جذابیت بازی تمام میشود.
- بازیکنان ابتدای بازی قرار بگذارند هر کس در موقعیت تاجبخشی قرار گرفت، قربانی را در صورت امکان با قرعهکشی انتخاب کند، نه با انتخاب و میل شخصی.
برای مطالعه تاج بخشی (kingmaking) در صفحه اینستاگرام بازیکوش، اینجا کلیک کنید.
تحقیق و تألیف: مرتضی طباطبائی، پژوهشگر مطالعات بازی
منابع:
Richard Garfield and etc. (2011), Charachteristics of Games, MIT Press.
مطالب مرتبط:
یک نظر
گادفادر
۳۰/۱۲/۱۳۹۹ در ساعت ۱۷:۵۶
دقیقا همینه. مشکل بزرگ من تو هفت کثیف یا اسکاتلندی همین بود، همیشه هم به بقیه میگفتم. واقعا مقاله جالبی بود