آیا برای شناخت خود، فقط میتوانیم به روانشناس مراجعه کنیم؟ اگر در دسترسمان نبود چه؟روانشناسانی همچون یونگ و هورنای، روشها ...
تحلیل فلسفیبازی و خودشناسی
بازی و خودشناسی
هشت مزیت بازی برای خودشناسی
آیا برای خودشناسی ، فقط میتوانیم به روانشناس مراجعه کنیم؟ اگر در دسترسمان نبود چه؟ آیا بازی در این راه کمکی به ما میکند؟
روانشناسانی همچون یونگ و هورنای، روشهایی را برای خودشناسی و خودکاوی به ما معرفی کردهاند. کتابها و تستهای فراوانی هم بر اساس نظرات آنان نوشته و طراحی شده است؛ اما آیا تنها راه خودشناسی، مطالعه و شرکت در آزمونهای خودسنجی است؟
در این مطلب، خواهیم گفت که چگونه «بازی» یکی از راههای مناسب خودشناسی است.
-
شناخت تواناییهای جسمی خود
مشارکت در بازیهای مختلف، بهویژه بازیهای ورزشی به ما نشان میدهد که از نظر بدنی، چه نقاط ضعف و قوتی نسبت به سایرین و حد متوسط افراد داریم؛ از مشخص شدن قوت نفس و سرعت دویدن گرفته تا تعیین درجه بینایی و شنوایی و عصبهای حسی-حرکتی. بهویژه وقتی کمکم پا به سن میگذاریم، شرکت در یک بازی فوتبال، مسابقه دارت یا بازی جِنگا میتواند ما را در مقایسه با وضعیت سابق خودمان آگاه کند و آلارمهای لازم را دریافت میکنیم.
-
شناخت تواناییهای ذهنی خود
حتی با یک بازی ساده اسم و فامیل میتوان قدرت حافظه، تمرکز، سرعت انتقال، هوش کلامی و قدرت ذهنخوانی خود را محک زد. بازی یک امتحان نیمهشوخی نیمهجدی است که هرگز مصائب پیش از امتحان را ندارد و در همان لحظه بازی نیز جواب امتحان را دریافت میکنیم. البته در بازیهای متفاوت، تواناییهای مختلفی محک زده میشوند، ولی میتوان ادعا کرد کمتر بازیای وجود دارد که ما را از یک یا چند توانایی ذهنی خودمان (نسبت به دیگران و گذشته خودمان) آگاه نکند.
-
شناخت ویژگیهای روانی خود
درونگرا هستم یا برونگرا؟ به بازیهای مورد علاقهام نگاه کنم: انفرادیاند یا تیمی؟ تکنفرهاند (مثل بازی کامپیوتری) یا پرجمعیت و پرانرژی (مثل پانتومیم)؟حواسم به کار خودم است یا با رقیب کری میخوانم؟
حسی هستم یا شهودی؟ اگر در انداختن دو برگ آخر، به بررسی تعداد کارتها، دورهای قبل و دست خود میپردازم، حسی هستم و اگر به چهره بازیکنان مینگرم و به حس ششم خود اعتماد میکنم، شهودیام.
متفکر یا احساسی؟ موقع بازی، هیجانی میشوم و با هیجان خود رقیب را مقهور میکنم یا برعکس با خونسردی و برنامهریزی، از هیجان رقیب علیه خودش استفاده میکنم؟ دسته اول، احساسی و دسته دوم متفکرند.
-
شناخت باورهای خود
«زندگی برای موفقیت» یا «زندگی برای لذت»؟ بسیاری از ما نمیدانیم دقیقاً به کدامیک باور داریم. کافی است خود را در بازی محک بزنیم. اگر فقط به دنبال نتیجه هستیم، باورمان گزینه اول است و اگر به بُرد اهمیت نمیدهیم اما همچنان بازی میکنیم، گزینه دوم. کسانی که در هر بازی مترصد شکستن رکورد جهانیاند، به «زندگی برای جاودانگی» باور دارند.
یا برای مثال، اگر من خود را به «قانون» باورمند و مخالف «توجیه وسیله از طریق هدف» بدانم، ولی در حین بازی از روزنههایی برای تقلب استفاده میکنم. این نشان میدهد که «قانونمندی کامل» جزو باورهای واقعی من نیست یا دستکم جزو باورهایی نیست که بدانها التزام داشته باشم.
-
شناخت اراده و خواستهای خود
در کمتر فعالیتی نظیر یک بازی رقابتی میتوان میل، انگیزه و عزم را محک زد. کسانی که ارادهای پولادین دارند، در صورت شرکت در یک بازی رقابتی، همه تلاش خود را برای پیروزی یا حتی فقط برای موفقیت نسبی در بازی به کار میبرند؛
بازی آنها را خسته نمیکند و دست از رقابت نمیکشند (دستکم در اکثر بازیها). هرچند همه انسانها جاهطلب و طالب پیروزیاند، ولی اینکه میزان جاهطلبی و استحکام عزم ما در مقایسه با سایرین در چه حدی قرار دارد، در بازی بهروشنی هویدا میشود.
-
شناخت نقاط قوت و ضعف اجتماعی
برقراری ارتباط صحیح و مناسب با دیگران، به عنوان یک مهارت اجتماعی نیازمند محک زدن در موقعیتهایی واقعی است. آیا میتوانم دیگران را با رأی خود همراه کنم؟ آیا با جمع، تعامل مناسب دارم؟
آیا میتوانم نظر مخالف خود را بدون خودسانسوری یا آزار بیش از حد دیگران، بیان کنم؟ معمولاً بعد از بازی، حال همبازی یا رقبایم بهتر از قبل بازی است یا بدتر؟ بازیهای تیمی و پرتعداد، موقعیت بسیار مناسبی هستند تا دریابیم از حیث برقراری ارتباطات اجتماعی در چه جایگاهی قرار داریم و در کدام مهارتها ضعیف یا قوی هستیم.
-
شناخت خود از دریچه نگاه دیگران
در پنجره جو-هری، پنجره دوم (زردرنگ) دریچه شناخت دیگران نسبت به من است؛ درحالیکه خود من از آن اطلاعی ندارم. هنگام بازی میتوانم بفهمم که دیدگاه واقعی و صادقانه دیگران درباره من چیست.
وقتی سرگروه در یارکشی، مرا به عنوان نفر اول انتخاب میکند، میفهمم که مرا در این بازی ماهر میداند. یا وقتی حرف مرا درباره عدم تقلب باور نمیکنند و برای مطمئن شدن، دنبال شخصی بیطرف میگردند، درمییابم که مرا شخص قابل اعتمادی نمیدانند (هرچند به نظر خودم قابل اعتماد هستم).
-
شناخت آستانههای شخصیتی
فیلسوفان اگزیستانسیالیست میگویند برای شناخت خود و آستانههای شخصیتتان از موقعیتهای خطیر یا مرزی استقبال کنید. اما زندگی مدرن، موقعیتهای خطیر زندگی را کاهش داده. در بازیهای گروهی جدی همچون یک مسابقه فوتبال چنین موقعیتهایی پیش میآید تا برای مثال دریابیم آستانه تحملمان برای باخت یا تمسخر توسط رقیب کجاست؟
برای خطرپذیری تا کجا حاضریم پیش برویم و مثلاً از مصدومیت میترسیم یا نه؟ از کجا وارد رقابت جدی میشویم و کُری رقیب ما را برمیانگیزد و تا کجا حاضر به رقابتیم؟ مثلاً کجا رفاقت را فدای رقابت میکنیم؟ همچنین آستانه وفاداری به تیم، قوانین بازی و اصول بازی جوانمردانه، با شرکت در خود بازی میسر است.
با کلیک بر روی اینجا میتوانید همین مقاله را در صفحه اینستاگرام ما نیز ببینید.
مطالب مرتبط: